ملا باغ کوچکی در کنار خانه اش داشت که به هنگام بهار چندین درخت در آن میکاشت اما وقتی هوا تاریک میشد درخت ها را از داخل زمین خارج کرده و به خانه اش میبرد و در گوشه ی اتاق میگذاشت.مردم از این کار عجیب ملا حیرت کرده بودند روزی به نزد وی رفته و علت را جویا شدند.ملا دستی به ریش خود کشید وگفت:میدانید رفقا در این شهر مدتی است که دزد زیاد شده و من برای آنکه آنها نتوانند درخت هایی را که کاشته ام بر بایند انها را شبها به اتاقم میبرم.
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در جمعه 12 خرداد 1391برچسب:, ساعت 12:22 توسط یاشار درخشان و امیر حسین باحجب| يک نظر
|