حکایت ملا نصرالدین 7(درخت کاری ملا)

 

 

ملا باغ کوچکی در کنار خانه اش داشت که به هنگام بهار چندین درخت در آن میکاشت اما وقتی هوا تاریک میشد درخت ها را از داخل زمین خارج کرده و به خانه اش میبرد و در گوشه ی اتاق میگذاشت.مردم از این کار عجیب ملا حیرت کرده بودند روزی به نزد وی رفته و علت را جویا شدند.ملا دستی به ریش خود کشید وگفت:میدانید رفقا در این شهر مدتی است که دزد زیاد شده و من برای آنکه آنها نتوانند درخت هایی را که کاشته ام بر بایند انها را شبها به اتاقم میبرم.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در جمعه 12 خرداد 1391برچسب:,ساعت 12:22 توسط یاشار درخشان و امیر حسین باحجب| يک نظر |

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
www.sharghi.net & www.kafkon.com & www.naztarin.com